خلاصه داستان: دو همکلاسی"رابین" و"دیوید" رایطه ای نزدیک و صمیمی دارند.دیوید قصد دارد با رابین ازدواج کند.اما"رابین" مایل است که نسبت به "دیوید" شناخت بیشتری پیدا کند...
خلاصه داستان: در سال ۱۹۹۵ «مارتي مک فلاي» يک نامه از دوست خود «دکتر امت براون» دريافت ميکند، و محتويات نامه به مارتي کمک ميکند که ماشين زمان را پيدا کند. مارتي با استفاده از ماشين زمان به غرب قديم ميرود و توجه ميشود که دوستش به دست ارازل و اوباش افتاده است و ...
خلاصه داستان: «مارتی مک فلای» که به تازگی از گذشته برگشته دوباره توسط «دکتر امت» به اینده فرستاده میشود تا از به زندان افتادن پسرش در اینده جلوگیری کند اما متاسفانه اوضاع خراب تر میشود...
خلاصه داستان: هیل ولی، سال ۱۹۸۵٫ «مارتی مک فلای» جوان (فاکس) نزد «دکرت امت براون» (لوید)، مخترع دیوانه، می رود که می خواهد ماشین زمانی را که ساخته، آزمایش کند. ماشین زمان به کار می افتد، ولی «براون» با رگبار مسلسل چند تروریست لیبیایی کشته می شود. «مارتی» نیز با ماشین زمان فرار می کند و به ۱۹۵۵ می رود.
خلاصه داستان: در فوریه سال ۱۹۶۹، بازیگر یک سریال وسترن پرطرفدار و یک بدلکار باتجربه، در مورد تداوم فعالیت هنری خود دچار نگرانی میشوند و تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا در واپسین سالهای دوران طلایی صنعت فیلمسازی هالیوود، به شهرت و موفقیت دست پیدا کنند و...
خلاصه داستان: هالى (آدری هپبورن) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه اى که نامى ندارد زندگى مى کند. روزى نویسنده اى به نام پل (جورج پپارد) که در همان آپارتمان زندگى مى کند و مورد حمایت مالى زنى مسنتر (پاتریشا نیل) قرار دارد، وارد زندگى هالى مى شود…
خلاصه داستان: دکتر فاستوس بعد از اینکه مدرک دکترای خود را میگیرد برای بدست آوردن دانش بیشتر (ناباورتا) را برای احضار مفیستا فیلیس از جهنم استخدام میکند و با مفیستا فیلیس معالمه ای میکند که دکتر 24سال عمر خواهد کرد در این 24سال مفیستا فیلیس برده اوخواهد بود و همه آنچه را که دکتر میخواهد برای او محیا خواهد کرد و بعد از آن دکتر فاستس باید برده مفیستا فیلیس شود و روح او را به دوزخ ببرد. اما در این بین ...
خلاصه داستان: یک شکارچی نهنگ (وال) به نام ناخدا اهب شکست خورده و معیوب (یک پا از دست داده) در پی اجرای تصمیم صید نهنگی سفید (موبی دیک) است که پای او را قطع کرده، و از این رو اقیانوس ها را در می نوردد. موبی دیک رقیب و دشمن او می باشد. اهب مصمم و استوار، کمر به نابودی رباینده قسمتی از وجودش، بسته است. او به شکلی با کل طبیعت اعلام جنگ داده است و ...