خلاصه داستان: جان مک کلین برای کمک به پسر نافرمانش جک، به روسیه سفر می کند اما متوجه می شود که جک یک مامور سی آی ای است که قصد دارد از دزدی یک اسلحه اتمی جلوگیری کند. این مسئله باعث می شود تا پسر و پدر همراه شوند تا جلوی این نیروهای مافیا را بگیرند…
خلاصه داستان: «جان مکلین» (بروس ویلیس) به همراه یک مغازه دار مجبور می شود در بازی یک بمب گذار شرکت کند، اما در همین حال تمام نیویورک را برای پیدا کردن آن فرد زیر پا می گذارد.
خلاصه داستان: افسر پلیس «جان مکلین» (بروس ویلیس) برای استقبال همسرش به فرودگاه میرود، ولی در آنجا متوجه میشود که یک گروه تروریستی در پی اشغال فرودگاه و هواپیما ربایی هستند. او با آنها درگیر شده و سرانجام با کمک پلیس موفق به خنثی ساختن عملیات آنها میشود.
خلاصه داستان: لس آنجلس. گروهی تروریست اداره ی مرکزی جدید التأسیس یک شرکت ژاپنی را تصرف می کنند و مهمانان شرکت کنندگان در مهمانی شب سال نو را به گروگان می گیرند. در این جا «جان مکلین» (ویلیس) پلیس نیویورکی، نبردی یک تنه را علیه مهاجمان آغاز می کند.
خلاصه داستان: “روی” پس از سپری کردن دو سال در زندان به جرم شرکت در مسابقه ای غیر قانونی، اکنون دوباره یک مسابقه غیرقانونی زمستانی به پستش خورده ولی “روی” دیگر علاقه ای به شرکت در اینجور مسابقات ندارد، اما پس از اینکه متوجه میشود دخترش به همراه دوست پسرش قرار است در این مسابقه شرکت کنند اوضاع تغییر میکند…
خلاصه داستان: فیلم در مورد مردی به نام “روی” است که دیوانهی موستانگ زرد رنگش است. حال که دخترش برای تعطیلات به دیدن او آماده است، او خود را برای یک مسابقه غیرقانونی اماده کرده است…
خلاصه داستان: پس از اتفاقات رخ داده در فیلم اول آبری خواهر کارن به توکیو می آید که او را از بیمارستان بیرون آورده و همراه خود به خانه ببرد اما در بیمارستان کارن توسط روح کایاکو اذیت میشود و سعی میکند برای نجات خواهرش خودکشی کند که کایاکو به دنبال آبری نرود پس از مرگ کارن آبری همراه با خبرنگاری به نام ایسون برای فهمیدن راز مرگ خواهرش تحقیق میکند…
خلاصه داستان: ژاپن. «یوکو» (ماکی)، مددکار اجتماعی، به عیادت «اما» (زابریسکی) زن بیمار و بستری امریکایی می رود اما موجودی شبح گونه به او حمله می کند. «کارن» (گلار)، دانشجوی مبادله ای امریکایی که با محبوبش، «داگ» (بر) در توکیو زندگی می کند، قرار می شود که جای «یوکو» را بگیرد. اما پس از مدتی «کارن» متوجه می شود که خانه ی «اما» را اشباحی خطرناک اشغال کرده اند…
خلاصه داستان: در ۵۰ سال قبل از میلاد مسیح , Asterix و Obelix در روستایی کوچک ولی حفاظتشده در گل زندگی میکنند , جایی که در آن یک معجون جادویی که توسط کاهنان به شکل سربازان قدرتمند شکل میگیرد , شکل میگیرد . هنگامی که سپاهیان رومی راه خود را از طریق گل برای رسیدن به کانال انگلستان باز میکنند , قیصر و دستیارش به جستجوی اکسیر سری پی میبرند و رهبر کاهن را تسخیر میکنند که فرمول آن را میداند