خلاصه داستان: از این قرار است که با یه ترفند بامزه، مایک و سالی میخواهند یک هفته از وقت خودشان را برای تفریح در دانشگاه هیولاها صرف کنند تا بهترین مهمانی که تا کنون برگزار شده را ترتیب دهند؛ اما…
خلاصه داستان: شهر مانستروپولیس، وارد دورانی می شود که به تدریج، انرژی مورد نیاز خود را از خنده کودکان تامین کند. در این میان، یکی از فارغ التحصیلان دانشگاه هیولاها به نام تایلر تاسکمون، رویای همکاری با مایک وازوفسکی و جیمز سالیوان را در سر می پروراند و...
خلاصه داستان: “مایک” یک خودروی شش چرخ خریده و برای نشان دادن آن به دوستش “سالی” نمی تواند صبر کند. اما یک مشکل وجود دارد، “مایک” به اندازه کافی برای کنترل آن حرفه ای نشده است و…
خلاصه داستان: مایک وازوفسکی و جیمز سالیوان، دوستانی جدا نشدنی هستند، اما ارتباط آنها همیشه اینگونه نبوده است. این دو هیولا در اولین دیدارشان، نمی توانستند یکدیگر تحمل کنند، اما به تدریج اختلاف نظرهایشان را کنار گذاشتند و به دوستان صمیمی یکدیگر تبدیل شدند و...
خلاصه داستان: هیولاها تصمیم میگیرند برای تامین برق موردنیاز شهر، کودکان را بترسانند و از صدای جیغ آنها برق تولید کنند. هیولاها از برخورد با کودکان وحشت دارند، اما یک روز به طور اتفاقی یکی از کودکان وارد دنیای هیولاها میشود و...