خلاصه داستان: هنگامی که بلیتزن از گوزنهای بابانوئل در بیست و یکم دسامبر بازنشستگی خود را اعلام میکند ، یک اسب مینیاتوری سه روز فرصت دارد تا رویای زندگیاش برای به دست آوردن جایگاهی در تیم بابانوئل را در آزمونهای قطب شمال ، به سرانجام برساند. اما…
خلاصه داستان: در آینده ی دور کارخانه ای تاسیس می شود که هدف آن ساخت ربات با استفاده از لگو است. این ربات ها مسئول برقراری نظم و آرامش در کل کهکشان می باشند. ربات هایی که از پیشرفته ترین و جدیدترین ربات های ساخته شده این کمپانی می باشند ولی بسیاری از افراد به توانایی های این ربات های جدید شک دارند…
خلاصه داستان: داستان این فیلم درباره ی پسری به نام هدجا می باشد که قالیچه ی پرنده ی را قرض می گیرد تا دنیا را کاوش کند و در عوض او باید الماسی را پیدا کند و به پدر بزرگش بدهد اما سلطان قصد تصاحب قالیچه ی پرنده ی او را دارد و…
خلاصه داستان: فیلم «مرز» به کارگردانی علی عباسی، که بر اساس داستان کوتاهی از جان لینکویست نویسنده سوئدی ساخته شده، داستان یک زن پلیس را روایت میکند که از شامهای قوی برخوردار است و میتواند بر تکیه بر این حس خلافکاران را رهگیری کند. زندگی او و زندگی یکی از خلافکارانی که قصد دارد از مرز عبور کند، با این حس بویایی متحول میشود و سرنوشت او را به مسیر دیگری میاندازد.
خلاصه داستان: پنج سال از زمانیکه همهچیز عالی بود میگذرد و شهروندان با یک تهدید بزرگ جدید مواجه شدهاند: لگو دوپلو. مهاجمان همهچیز را سریعتر از آنچه که میشود بازسازی کرد نابود میکنند...
خلاصه داستان: داستان فیلم بر اساس رویداد های واقعی می باشد. مردی جوانی به نام مایکل که به عنوان مدیر برنامه برای سازمان ملل فعالیت می کند درگیر یک توطئه در رابطه با چاه های نفتی عراق می شود و...
خلاصه داستان: دو برادر در مراسم تشیع جنازه مادرشان با یکدیگر برخورد می کنند. هر کدام از آنها پا در راهی گذاشته اند که انتهایی جز نابودی ندارد و هر دو در جوانی با حادثه ای غم انگیز برخورد داشته اند…
خلاصه داستان: داستان در مورد پسری یازده ساله به نام لوئیس می باشد که با سه موجود فضایی دوست داشتنی آشنا می شود و طولی نمی کشد که آن ها تبدیل به دوست های صمیمی لوئیس می شوند. سفینه ی آن ها در خانه ی او خراب شده است و دلیل آشنایی آن ها نیز همین موضوع می باشد. لوئیس به آن ها کمک می کند تا وسایل مورد نیاز برای بازگشت به سفینه شان را پیدا کنند و در عوض آن ها نیز به لوئیس در مدرسه اش کمکش می کنند و همچنین این دوستی آن ها وارد ماجراجویی هیجان انگیز می کند که در نهایت به ارزش دوستی پی می برند…
خلاصه داستان: زندگی در سولبی (روستایی در انگلستان) به خوبی و صلح آمیز در حال گذر است تا اینکه یک روز “میتچو” و “سباستین” پیامی داخل یک بطری در بندر پیدا میکنند. بطری از طرف شهردار گمشده سولبی از یک جزیره مرموز که شهردار کشف کرده بود، رسیده است و حالا آنها باید یک سفر خطرناک را با گلابی بزرگی برای نجات شهردار و آوردن او به سولبی و رمزگشایی این کشف عجیب آغاز کنند…