کشور سازنده: هند

خلاصه داستان: داستان این فیلم از این قرار است که دو کلاهبردار برای به دست آوردن مبلغی هنگفت، تلاش می کنند تا از هتل داری ثروتمند باج گیری کنند. اما با کشته شدن هتل دار، این نقشه به طرز وحشتناکی اشتباه پیش می رود...

خلاصه داستان: داستان این فیلم از این قرار است که «ساندرا» برای استخدام پرستار برای فرزندانش نامه ای به آژانس کاریابی می فرستد. 3 نفر برای این کار درخواست می دهند و در نهایت یک نفر از آن ها استخدام می شود. خانه آن ها قوانین خاصی دارد که باید توسط پرستار رعایت گردد! روزی دخترش به او می گوید که حضور شخص دیگری را هم در خانه حس می کند...

خلاصه داستان: پس از توهین توسط یک تاجر ثروتمند به نام روزاریو ، جادوگر کی کیشن با ازدواج دخترش با راجو – کولی که یک میلیونر ظاهر می شود – به او درس می دهد و..

خلاصه داستان: داستان درباره "سوموکا" دانشجوی سال چهارم پزشکی است که پس از تجربه‌ای تلخ، از دانشگاه انصراف می‌دهد و زندگی‌اش را در سواحل کارناتاکا می‌گذراند. او با "راشیکا" یک بازیکن کریکت، آشنا می‌شود و عاشقش می‌گردد. پس از ناپدید شدن راشیکا، سوموکا در جستجوی او به بنگلور می‌رود و متوجه می‌شود که او به بیماری لاعلاجی مبتلاست. در این مسیر، سوموکا با "آن‌جالی" یک باستان‌شناس و دوست راشیکا، آشنا می‌شود و تلاش می‌کند تا به راشیکا کمک کند و ...

خلاصه داستان: در یک بیابان خشک و دورافتاده، نگهبانی گوشه‌گیر به زنی مرموز پناه می‌دهد که از گذشته‌ای تاریک می‌گریزد. اما این پناه دادن به زودی به افشای رازها و فروپاشی واقعیت‌ها می‌انجامد و ...

خلاصه داستان: سه زوج که به دلیل یک ترفند شیطانی از یکدیگر جدا می شوند ، پس از 600 سال دوباره تجسم می یابند و با تکرار تاریخ با یکدیگر ملاقات می کنند.

خلاصه داستان: اود ، یک افسر پلیس مشتاق ، مردی را به دلیل سوء رفتار با دوست دخترش ضرب و شتم می کند. این مرد به نظر می رسد یک افسر پلیس فاسد است که بعداً شروع به آزار و اذیت عود و خانواده اش می کند.

خلاصه داستان: در قلمروی دیواگارت یک نگهبانی به دیدگان خانواده ای سلطنتی نازل می شود که رازهایی با خود به همراه دارد، این نگهبان رازهای تاریکی را ...

خلاصه داستان: فیلم داستان "سانجی" مردی با قلبی بزرگ که برای مردم شهر حکم پادشاه را دارد و همه با جان خود از او محافظت میکنند. از این رو شخصی سعی میکند او را به قتل برساند و ...

خلاصه داستان: ویکرام، مردی ثروتمند و ناتوان از گردن به پایین، به دنبال یک پرستار برای مراقبت از خود است. او تصمیم می‌گیرد یک جوان سرخوش و بیکار به نام شیوا را که از طبقه اجتماعی پایین‌تر است، استخدام کند. با گذشت زمان، این دو نفر که در ابتدا به نظر می‌رسید هیچ نقطه مشترکی ندارند، تبدیل به دوستانی نزدیک می‌شوند. شیوا نه‌تنها زندگی ویکرام را پر از شادی و ماجراجویی می‌کند، بلکه خود نیز درس‌هایی عمیق از این رابطه می‌آموزد.