خلاصه داستان: دادستان ایلگاز و و وکیل جیلین در راه بررسی یک جنایت با هم آشنا میشن. این دو برای پیدا کردن قاتل مجبور میشن با هم هماهنگ بشن و همکاری کنن که این همکاری نقطه عطف زندگیشان میشه.
خلاصه داستان: “بهار” هنگامی که با خطر مرگ مواجه میشود، متوجه روی دیگری از زندگی به ظاهر بینقص و بهخصوص همسرش “تیمور” میشود. با بیماری ناگهانی بهار، نظم تمام خانواده بهم میریزد. در این حین “اِورن” در تمام زمینهها رقیب تیمور میشود. بدین ترتیب زندگی بهار با ماجراهایی کمدی-تراژدی از نو شکل میگیرد…
خلاصه داستان: این سریال داستان موفقیتها و زندگی سخت صلاحالدین ایّوبی است، فرمانده مسلمانی که قدس را از اشغال صلیبیها درآورد و به خاک اسلام بازگرداند…
خلاصه داستان: داستان انتقام ماهر که پدرش در حین انجام وظیفه در دنیزلی، طی یک سوءقصد شهید میشود میپردازد. ماهر بعد از بیست سال، بعنوان یک کمیسر به شهر برمیگردد تا از قاتل پدرش حساب پس بگیرد…
خلاصه داستان: اشرف مردی ثروتمند و قدرتمند است، او در جوانی یتیم شده و سرنوشت او را به دنیای مافیا پیوند زد؛ اشرف اسیری عشقی است که هیچ وقت تجربه نکرده است تا وقتی که با نیسان روبرو میشود؛ او یک نوازنده جوان و با استعداد است، نیسان باعث میشود تا اشرف با عشق آشنا شود و…
خلاصه داستان: ترکان، دونوش و دریا…یکی با زیباییش، یکی با رفتار خوبش و یکیشون هم با رفتار اصیلش زبونزد هستن. این سه خواهر دیوانه وار بهم وابسته هستن. اونا همراه پدر و مادرشون یه زندگی شاد داشتن تا این که ترکان ازدواج کرد و بعد از اون دیگه هیچی مثل سابق نشد. ترکان در یک کاخ پراحتشام حبس شده بود و سعی میکرد غمگین بودنشو توجیه کنه، زندگی دونوش با رازی از گذشته زیر و رو میشه و دریا هم وارد یه راه غیرقابل جبران میشه. صادق و نسرین هم برای نجات دخترانشون گاهی خودشون و گاهی همدیگه رو به خطر مینداختن…
خلاصه داستان: آلیا آلبورا همراه جسد شوهرش و پسر پنج سالهاش از کانادا به ماردین میآید تا به وصیت شوهرش عمل کند. با این حال این آمدن، رفتنی ندارد و راه خروجی از آلبورا وجود ندارد. جهان آلبورا که رئيس طایفه آلبوراست، با این که نسبت به ناراحتی آلیا بیتوجهی نمیکند ولی اجازه نمیدهد فرزندش را بردارد و از آنجا برود. آلیا آلبورا که با تاریکی گذشته، رازهای پنهان و حقیقت منطقه روبرو می شود، به یکباره چشم باز میکند و خود را درون کشمکش بزرگی با خانواده شوهرش می بیند…