خلاصه داستان: شهرزاد که معمار با استعدادي است در شرکت ساختماني به مديريت اونور اکسال و کرم مشغول به کار است، شهرزاد براي درمان پسرش که از بيماري سرطان خون رنج ميبرد به دويست هزار دلار نياز دارد در حالي که شهرزاد بعد از تلاش بسيار فقط پنجاه هزار دلار ميتواند فراهم کند …
خلاصه داستان: دختری به نام الا در دو سالگی به دلیل یک بیماری شدید، توانایی دیدن و شنیدن را از دست میدهد و سپس به دلیل رفتارهای ناخواسته ی او، یأس و ناامیدی شدیدی خانواده او را فرا میگیرد. اما طی یک ماجرا همه چیز تغییر میکند و…
خلاصه داستان: در کودتای خونین ۱۹۸۰ ترکیه، خانواده صادق که یک روزنامه نگار وابسته به احزاب چپ گرا است، از هم می پاشد. صادق دستگیر می شود و پس از آزادی از زندان تصمیم می گیرد همراه با پسرش دنیز به مزرعه پدری اش باز گردد. جایی که هیچ کسی منتظر او نیست و...
خلاصه داستان: ساهیر که در یک کلینیک وابسته به اداره پلیس در استانبول مشغول به کار است، تلاش می کند تا افراد بیمار را درمان کند و آنها را از فکر مرگ بازدارد. در این میان، او با دختری پر رمز و راز به نام بیلگه مواجه می شود و...
خلاصه داستان: در دوران فروپاشی امپراتوری عثمانی، زنی جوان به نام فکریه با اکراه به عنوان عروس به عمارتی در استانبول قدم میگذارد. او به زودی با صاحب مرموز این عمارت، سفری را به سمت رازهای تاریک گذشته آغاز میکند و ...
خلاصه داستان: در سریال کارآگاه ترک، بازرس ارشد چتین ایکمن، کارآگاه محمد سلیمان و کارآگاه عایشه فارساکوعلو تلاش میکنند تا وقایع مرموز در استانبول را حل کنند و پیچیدهترین جنایات را آشکار کنند.
خلاصه داستان: یک خیاط معروف شروع به دوختن لباس عروسی برای نامزد بهترین دوستش می کند - اما هر سه رازهای تاریکی دارند که به زودی زندگی آنها را خراب می کند.
خلاصه داستان: این سریال برمیگردد به اواخر دوره عثمانی و بیشتر به مفهوم مرگ و آخرت تمرکز میکند. یک دانشمند پر شور و شوق پزشکی به اسم ضیا، در آرزوی پیدا کردن راه حل هایی است که شاگردش را نجات دهد اما...
خلاصه داستان: گزیده یک قاضی محترم دادگاه خانواده است. اون یه خانم درستکار و قانونمداره که مانع از هم پاشیدن خیلی از زندگی های مشترک شده و بچه های زیادی رو به عشق و محبتی که لایقشون بودن رسونده و همیشه طرف حق و عدالت رو گرفته و فکر میکرد همراه با شوهرش و دو تا بچههاش یک خانواده نمونه هستن و یک زندگی شرافتمندانهای دارن و بعد از این هم قراره یه زندگی شاد و آروم و سرشار از محبت بگذرونن ولی یه روز گزیده تصادفا متوجه چیزی میشه و میفهمه زندگیش فقط قلعه ای از شن بوده…
خلاصه داستان: فیلم بر اساس داستان زندگی مقدس زن مسلمانبه نام "رابعه بصری" (رابعه عدویه) (بانوی صوفی و شاعر عربی در سدهٔ دوم هجری بود. آن گونه که وی از خدادوستی سرودهاست برمیآید که از شوق به خدا و آگاهی بر دریافتن زیبایی ازلی اوست نه از ترس عذاب یا طمع در ثواب او) می باشد..