خلاصه داستان: داستان فیلم در سال 1984 میلادی در لندن روایت شده و در مورد دختری 7 ساله به نام "ماریا" است که به همراه مادرش در دنیای دوست داشتنی خود زندگی میکنند. اما یک شب، دنیای آنها از هم میپاشد و ما یک دهه بعد دوباره به ماریا میپیوندیم. در این میان ورود یک فرد غریبه به نام "مایکل" به خانه آنها، ماریا را وادار میکند تا خاطرات دوران کودکی خود و احساساتی را که سرکوب کرده بود، بار دیگر مرور کند و ...
خلاصه داستان: داستان فیلم در قرن چهاردهم اتفاق میافتد و در مورد یک شکارچی صلحجو به نام ویلیام تل است که وقتی خانواده و کشورش توسط پادشاه ظالم اتریش و جنگ سالاران بیرحم وی مورد تهدید قرار میگیرند، برای دفاع از آنها وارد عمل شده و مردم خود را به سمت شورش هدایت میکند و ...
خلاصه داستان: مایکل که سالها در دنیای تبهکاری فعالیت داشته، با آشنایی با دایانا درگیر عشقی تازه میشود. این عشق او را به فکر ترک گذشته میاندازد، اما ممکن است همان چیزی باشد که همهچیز را به خطر میاندازد.
خلاصه داستان: ادو پسر در تعطیلات آخر هفته در حال کندن چالهای در زمینی بایر هستند که جف به درون غاری زیرزمینی میافتد. در آنجا آنها اسکلت یک سرباز رومی را در کنار یک شیء بزرگ گرد میبینند. متوجه خالی بودن داخل آن شده و میفهمند که فضای داخل آن یه اتاقک خلبان دونفره است. آنها پس از مدتی با فشردن دادن کلیدهای رنگی آن به کار با آن پی برده و میتوانند با آن پرواز کنند…
خلاصه داستان: این مجموعه داستانهای متفاوتی از دوستیهای خارقالعاده میان انسانها و حیواناتی را روایت میکند که تصور نمیکردید با هم دوست بشوند. از گاوی که فوتبال بازی میکند تا خانوادهی موشهایی که در یک باغ انگلیسی ساکن شدهاند، این سریال ماجراهای شگفتانگیز ارتباط غیرمنتظرهی انسان با حیوان را به تصویر میکشد.
خلاصه داستان: "فرانکی" 9 ساله به همراه مادر خود از زمانی که به یاد می آورد در حال جابجا شدن از شهری به شهر دیگر بودند.مادر او برای محافظت از "فرانکی" ناشنوا حقیقت را که از پدر خود در حال فرار هستند را از او مخفی کرده است...
خلاصه داستان: در مورد مادری به نام آنا دین (با بازی کلی مکدونالد) است که پسر کوچکش، 14 سال پیش به قتل رسیده است. حال آنا پس از آزادی قاتل پسرش از زندان، به دنبال محل اختفای او میگردد و مجموعهای از وقایع را رقم میزند که عواقب غیرمنتظرهای را به دنبال دارد و…
خلاصه داستان: دو دهه بعد از مرگ ماکسیموس، لوسیوس نوه مارکوس آئورلیوس بعد از تسخیر خانه اش توسط سربازان روم، مجبور به مبارزه به عنوان گلادیاتور می شود...