خلاصه داستان: یک جوخه نخبه از سربازان بسیار آموزش دیده وظیفه رسیدن به مرکز یک منطقه مرموز را دارند. آنها با دشمن ترسناکی مواجه می شوند که از ماهیچه ها و تفنگ های عظیم آنها مصون است.
خلاصه داستان: مارکو پسربچهٔ ۱۰ سالهٔ ایتالیایی، در شهر جنوا زندگی میکند. مادر مارکو، آنّـا برای کمک به وضعیت اقتصادی خانواده به آرژانتین رفته تا کار کند و هرگاه که کشتی «میکلآنژ» از آرژانتین به سوی جنوا حرکت میکند نامهای از مادر مارکو هم با خود به همراه دارد اما پس از یک سال رسیدن نامهها متوقف میشود و این موضوع مارکو را خیلی نگران میکند...
خلاصه داستان: لینکلن و لودز برای استقبال از گرن گران جدیدشان، میرتل، به خانواده با جشن عروسی گرمسیری به وجد می آیند، اما جشن ها با ظاهر شدن یک دشمن قدیمی از گذشته مامور مخفی میرتل در جزیره کوتاه می شود.
خلاصه داستان: هیکل بزرگ گوریل انگوری باعث میشود کسانی که او را پیشتر ندیدهاند از دیدنش شوکه شوند و بترسند، همین ظاهر اوست که مردم و حیوانات دیگر را میترساند و با ترس فریاد میزنند: «وای … گووووو… ریل».
خلاصه داستان: ایزوکا میدوریا به شدت میخواهد قهرمان شود، اما از بدو تولد فاقد تواناییهای ابرقهرمانی بوده است. آیا ملاقات او با یک قهرمان تراز اول به نام آل مایت میتواند، سرنوشت او را تغییر دهد؟
خلاصه داستان: توماس خود را در جزیرهای عجیب میبیند که لوکوموتیوهای عجیبتری در آن زندگی میکنند. آیا او هرگز راهی برای بازگشت به سودور پیدا خواهد کرد؟
خلاصه داستان: کلارک کنت هویت مخفی سوپرمن خود را می سازد و نقش خود را به عنوان قهرمان متروپلیس در آغوش می کشد، در حالی که ماجراجویی ها را به اشتراک می گذارد و عاشق لوئیس، یک روزنامه نگار ستاره دار تحقیقی می شود، که جیمی اولسن را نیز زیر بال خود می گیرد.