خلاصه داستان: ترسا پس از به قتل رسیدن دوست پسرش مجبور به ترک مکزیک میشود و به اسپانیا میرود. در آنجا او تصمیم میگیرد تبدیل به حاکم مواد مخدر کشور شود و انتقام دوست پسرش را نیز بگیرد و …
خلاصه داستان: پارک یانگ هان کارآگاه جوانی است که بیشترین میزان دستگیری سارقان را در کارنامه خود دارد. او به همراه دیگر همکاران کارآگاه خود برای حل پرونده های مختلف تلاش می کند.
خلاصه داستان: داستان این سریال درباره ی یک دزد اثر هنری (آسن دیوپ) است که با الهام از ماجراهای " لوپین" قصد دارد انتقام پدرش را از یک خانواده ثروتمند بگیرد .
خلاصه داستان: مردی به نام جکسون تلر که در بخش مرکزی ایالت کالیفرنیا زندگی میکند، رهبری گروهی از موتورسواران قانونشکن را برعهده دارد که در کسب و کارهای غیرقانونی مختلف مشغول به فعالیت هستند. در ادامه، جکسون در مورد خط مشی و آرمانهای گروه خود دچار تردید میشود و...
خلاصه داستان: داستان فیلم در دهه ۱۹۶۰ روی میدهد و ظهور باشگاه موتورسواران خیالی میدوسترن را روایت میکند. این باشگاه با گذر دههها تکامل پیدا میکند و از یک محل تجمع کوچک به یک دار و دسته خلافکار بدل میشود.
خلاصه داستان: داستان یک کارآگاه خصوصی بریتانیایی از دهه 1930 به همین نام است که در حل پرونده های عجیب و پیچیده تخصص دارد و در کنار مقامات پلیس کار می کند. «کراس» تحقیقات خود را با شاگردش «اندی وایت» و «مدونا سیمپسون» یک اشراف زاده رمان نویس، در میان می گذارد و اغلب سرپرست، «مارمادوک وینگفیلد» در حل پرونده ها به او کمک می کند.
خلاصه داستان: تیمی از محققان تلاش می کنند تا قاتلی سریالی که به نام "دروگر یورکشایر" مشهور است را از رسیدن به قربانی بعدی اش متوقف سازند اما رازی بسیار وحشتناک را آشکار می کنند...
خلاصه داستان: بائک هی سونگ پدر مهربان و سخت کوشیست که با تلاش فراوان سعی میکند که هم در خانه و هم در محل کار، تمام نیروی خود را برای تلاش بیشتر خرج کند، همسر او، چا جی وون کاراگاه تیزهوش و موفقیست که متوجه میشود پشت چهره فریبنده و خوبی های همسرش، گذشته وحشتناکیست که از همه پنهان میکند، پس سعی میکند راز این گذشته را کشف کند و...
خلاصه داستان: داستان فیلم درباره یک کارآگاه است که با کمک یک تاجر و یک پلیس بازنشسته تلاش می کند تا قاتل پسرش را پیدا کند. او سعی میکند عدالت را اجرا کند، اما ...
خلاصه داستان: دخترکی پدر و مادرش را از دست داده و در یک یتیمخانه زندگی میکند. صاحب یتیمخانه یک عجوزۀ زشت و بدجنس است که از یتیمها کار میکشد و آنها را وادار به جمع کردن چغندر میکند. دخترک از آنجا فرار کرده و در میان راه با سه راهزن برخورد میکند و…