خلاصه داستان: سریال در مورد پادشاهی است که در زمان او جادوگرهای زیادی وجود دارند و می خواهند پسرش که قرار است در آینده نجات دهنده کشور باشد را بکشند ولی قهرمان داستان جوانی دوست داشتنی با قدرت عجیبی است که باید از این قدرت برای محافظت از پسر پادشاه استفاده کند…
خلاصه داستان: جک ریگان گاراگاه سخت کوش و حرفه ای عضو تیم پرواز گروه مترو پلیس لندن است که روش های نامتعارفش معمولا در حل پرونده ها جواب می دهد. اما افسری جوان بنام لویس نمی داند که او با همسر جوانش در رتباط است و…
خلاصه داستان: اعضای یک خانواده خانه ای مجلل و زیبا را برای سپری کردن تعطیلات خود در لانگ آیلند اجاره می کنند، اما پس از اینکه دو غریبه جلوی در خانه آنها ظاهر می شوند، در معرض خطر بزرگی قرار می گیرند و...
خلاصه داستان: چارلی اسپیگل» پسر دوازده ساله ای است که به دلیل ساده بودن و جثه کوچکش از طرف بچه های بزرگتر مدرسه اذیت شده و مجبور است برای جلوگیری از کتک خوردن به آنها باج بدهد. «استن» پدر چارلی نیز در یک آزمایشگاه کار می کند او نیز از طرف دو تن از همکارانش هر روز مورد تمسخر واقع می شود و برای این معضل خود راهی پیدا نمی کند
خلاصه داستان: ترسا پس از به قتل رسیدن دوست پسرش مجبور به ترک مکزیک میشود و به اسپانیا میرود. در آنجا او تصمیم میگیرد تبدیل به حاکم مواد مخدر کشور شود و انتقام دوست پسرش را نیز بگیرد و …
خلاصه داستان: پس از تهاجم موجودات بیگانه به کره زمین، زنی به نام سم همه تلاشش را برای زنده ماندن می کند و باید از این خطر بزرگ جان سالم به در ببرد و...
خلاصه داستان: کیویلجیم یک خانم تحصیلکرده، مدرن و رئالیست است که بعد از طلاق از شوهرش با صلابت تمام زندگیش را با دو دخترش چیمن و دوعا ادامه میدهد و آنها را با ارزشهایی که باور دارد تربیت میکند. دوعا که در رشتهی دندانپزشکی تحصیل میکند، در همان سال اول دانشگاه بخاطر حامله شدنش تصمیم به ازدواج میگیرد و باعث ناامیدی کیویلجیم میشود ولی شوک اصلی زمانی به او وارد میشود که با خانوادهی محافظهکار دامادش آشنا میشود و تفاوت فرهنگی بین خودشان را میبیند…
خلاصه داستان: داستان در مورد پسر بچه ای می باشد که پدرش او را در مزرعه تنها رها کرده است. آرایشگر شهر به طور اتفاقی او را میبیند و سرپرستی او را به عهده میگیرد...
خلاصه داستان: مارکو پسربچهٔ ۱۰ سالهٔ ایتالیایی، در شهر جنوا زندگی میکند. مادر مارکو، آنّـا برای کمک به وضعیت اقتصادی خانواده به آرژانتین رفته تا کار کند و هرگاه که کشتی «میکلآنژ» از آرژانتین به سوی جنوا حرکت میکند نامهای از مادر مارکو هم با خود به همراه دارد اما پس از یک سال رسیدن نامهها متوقف میشود و این موضوع مارکو را خیلی نگران میکند...