خلاصه داستان: پیرمردی به نام داربی که کارش مراقبت و نگهبانی از خانه ارباب می باشد؛ نزد مردم شهر محبوبیت قابل توجهی دارد. او با داستان هایی که در خصوص آدم کوچولوها و شهر زیر زمینی آنها برای مردم روستا تعریف می کند؛ اوقات فراغتشان را به خوشی پر می کند. پیرمرد در حالی که نگران آینده تنها دخترش می باشد؛ با تقاضا از پادشاه آدم کوچولوها که توانائی برآورده کردن 3 آرزوی او را دارد ازدواج او را تضمین می نماید. در نهایت ...
خلاصه داستان: داستان فیلم در مورد "ری کراک"، مغز متفکر بزرگترین رستوران زنجیره‌ای دنیا، یعنی «مک‌دونالدز» است. او با جاه طلبی، دانایی اقتصادی و پشتکار خود، ریچارد و موریس مک‌دونالد را ترغیب به بنیان‌گذاری این مجموعه عظیم کرد.
خلاصه داستان: داستان حول محور نخست وزیر دوم هند، لعل بهادر شاستری می چرخد، که مرگ مرموزی داشته است و به کشف چگونگی مرگ او می پردازد. اینکه او به مرگ طبیعی مرده است و یا خیر و ماجراها و حوادثی که در این بین به وجود می آید و…
خلاصه داستان: این فیلم درباره‌ی نامزد سسیلیا کاس می‌باشد که خودکشی می‌کند ، اکنون سسیلیا تصمیم می‌گیرد خاطراتش را به فراموشی بسپارد و یک زندگی جدید برای خود بسازد ، اما خیلی زود طی یک اتفاقی سسیلیا به زنده بودن نامزدش مشکوک می‌شود و…
خلاصه داستان: بی باک؛ فیلمی در سبک هنرهای رزمی به کارگردانی رانی یو و با نقش آفرینی جت لی است. مبارز دلیری به نام هاو یوآنجیا در هنرهای رزمی بینظیر است و هیچ‌کس حریف او نیست. در نبردی، او سردسته گروهی را به سختی شکست می‌دهد اما…
خلاصه داستان: فروشنده اي به نام «ديويد مان» (ويور) که براي انجام کاري به کاليفرنيا رفته، به خاطر ترافيک سنگين بزرگ راه، از يک جاده ي محلي به راهش ادامه مي دهد. او در ميانه ي راه، براي پرهيز از دود غليظ يک تانکر، از آن سبقت مي گيرد، اما اين کار راننده ي تانکر را به خشم مي آورد و تعقيب و گريزي ديوانه وار و خطرناک آغاز مي شود...
خلاصه داستان: سربازهای یک چشم؛ فیلمی وسترن به کارگردانی و هنرپیشگی مارلون براندو است. دد لانگورت که پس از سرقت بانک در مکزیک فراری شده است فرصتی بدست می آورد تا طلاها را برداشته و همکارش ریو را تحویل قانون دهد. سالها بعد ریو از زندان گریخته و تصمیم به انتقام می گیرد…
خلاصه داستان: رقصنده با گرگ ها یا با گرگ می رقصد، فیلمی حماسی وسترن به تهیه‌کنندگی و کارگردانی کوین کاستنر است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته مایکل بلیک ساخته شده‌است. یک سرباز آمریکایی بعد از شرکت در جنگ و نشان دادن شجاعت خود جایی را برای سکونت دور از مردم انتخاب می‌کند، به مرور زمان با سرخ‌پوست‌ها ارتباط برقرار می‌کند و عامل این ارتباط هم شخصی سفیدپوست است که چند سرخ پوست خشن در زمان کودکی پدر و مادرش را به قتل رساندند و حال وضعیت روانی مناسبی ندارد.
