خلاصه داستان: در آستانهی سال نو، ایزومی مادر خود، یوریکو را در حالی پیدا میکند که در سرمای شدید در پارک سرگردان است. یوریکو به بیماری زوال عقل مبتلا شده و حافظهاش به سرعت در حال تحلیل رفتن است. با این حال، برای ایزومی، خاطرات مادری که او را به تنهایی بزرگ کرده است، همچنان به طراوت روزی است که آنها را تجربه کردهاند و ...
لطفا لینک موقت بزارید مرسی
لینک موقت