خلاصه داستان: پدر تئو در اثر سانحهای غرق می شود و تئو ( رایان برادی ) به طرز وحشتناکی نسبت به آب فوبیا پیدا می کند ، پس از آن مادر درخانه ی مردم برای امرار معاش کارمی کند ولی بخاطر عدم اطلاع کافی ، خواهران بوچر را بعنوان لوله پاک کن شومینه وارد خانه می کند ، غافل از آن که آن ها کارشان سرقت است و نقاشی ون گوک را میدزدند . از آن جایی که مادر مدرک کافی ندارد اخراج می شود و دیگر کسی به او کار نمی دهد . تئو با استفاده از کتاب جادویی ، انگشتر نامرئیکننده را درست می کند تا تابلو را بیابد ولی برتا ( ایزابل نانتی ) متوجه می شود و انگشتر را می گیرد . تئو نامرئی باقی می ماند و برای کمک پیش آرکاندیس ( کریستین کلاویر ) می رود ، تئو فقط دو روز وقت دارد تا انگشتر را به کمک دوستانش بونا و ( تیموتی موتسیه ) و لارا ( پولین بریسی ) پیدا کند و از معجون آرکاندیس استفاده کند و گرنه ، می میرد .