خلاصه داستان: داستان فیلم در اوایل تأسیس جمهوری خلق چین در سال 1949 در جریان است. اکنون چین جدید با مشکلات داخلی و خارجی زیادی روبرو شده است. از زمان آغاز جنگ داخلی کره، ارتش ایالات متحده بارها مرز را تحریک کرده است و ...
خلاصه داستان: یک افسر پلیس غیر سنتی هنگام تحقیقات درباره یک قتل چندین مظنون مختلف را زیرنظر می گیرد. او به عنوان فردی غریبه وارد دنیای آن ها می شود و متوجه می شود چیزهای بسیار بیشتری برای کشف کردن هست.
خلاصه داستان: رئیس جنایتکارش به یک اراذل و اوباش رده پایین سپرده میشود تا اسلحهای را که پلیس فاسد را میکشت از بین ببرد، اما وقتی اسلحه در دستان اشتباه قرار میگیرد، اوضاع از کنترل خارج میشود.
خلاصه داستان: در این انیمیشن، گروهی از قهرمانان کوچک که به نام "رانینگ منها" شناخته میشوند، با مشکلات و دشمنان مختلفی روبرو میشوند و با هم همکاری میکنند تا جهان را نجات دهند و ...
خلاصه داستان: فیلم داستان "زورا" مادری که با دختر بیمار خود "تیوزدی" زندگی میکند. در این میان زمانی که مرگ در قالب یک پرنده سخنگوی حیرتانگیز از راه میرسد، زورا و تیوزدی را در سفری احساسی درباره زندگی، عشق و مرگ همراهی میکند و ...
خلاصه داستان: موریس راه خود را از طریق اقامت اجباری در زندگی هوشیارانه در رویاهای شیرین طی می کند. در تلاش برای بازگرداندن زندگی خود به مسیر، او موافقت می کند که یک تیم سافت بال نامناسب از هم خانه هایش را مربیگری کند.
خلاصه داستان: نویسنده یک رمان به نام «فرانسوا رولان» (با بازی کلود براسو) در یکی از سواحل جنوب فرانسه، به بانویی زیبا به نام «پگی» (با بازی میرِی دارک) دل میبندد که برای او یادآورِ شخصیتِ اصلی رمانش است. کمی بعد و در منزل «پگی»، او با یک وکیل جوان به نام «مارک ریلسون» (با بازی آلن دلون) آشنا میشود که مدعی است «پگی» یک روانپریش معتاد است و گذشتهای ابهامآمیز دارد و هر مردی را که به او نزدیک شود، به قتل میرساند. این موضوع، «فرانسوا» را آشفته میکند و ...
خلاصه داستان: مرد و زنی به طور اتفاقی در بعد از ظهر یکشنبه ای با هم دیگر برخورد می کنند.به مرور که با یکدیگر بیشتر آشنا می شوند متوجه می شوند که هر دو همسران خود را از دست داده اند.آنها با هم دوست شده،صمیمی می شوند.اما زن فاش می کند نمی تواند به خاطر خاطرات همسر سابقش عاشق شود و...
خلاصه داستان: دونوجوان پس از اینکه تلاش می کنند یک مرد را در مترو نجات دهند، در یک اتاقی از خواب بیدار می شوند که توسط یک گوهی سیاه کنترل می شود و آنها را مامور کرده تا سراغ بیگانگان مخفی شده در زمین بروند و آنها با بکُشند…