سال تولید: 1968

خلاصه داستان: کارلا کمپبل از سه سرباز سابق که همگی خود را پدر دخترش، جیا می‌دانند، حقوق نگهداری دریافت می‌کند.

خلاصه داستان: پسر یک مافیای بزرگ از جنگ ویتنام به خانه بازگشته و تصمیم می گیرد زندگی جدیدی را آغاز کند. اما سنتهای خانوادگی او را به مرور وارد راه خود کرده و...

خلاصه داستان: مردی جوان که توسط راهزنان مکزیکی بزرگ شده است زمانی که گروهش به شهری مرزی در آمریکا دستبرد می‌زنند باید بین خوب و بد انتخاب کند....",

خلاصه داستان: گروهی آماتور به امید کسب پول قصد سرکیسه کردن یک سارق پیر را دارند اما گرفتار وعده های تو خالی او شده و درگیر یک ماجرای دیدنی می شوند.

خلاصه داستان: "استیو واکر" (جونز)، به‌عنوان مربی تیم دو و میدانی کالج شهر به گادولفین می‌آید و در مهمان خانه "ریش سیاه" اتاق می‌گیرد. مهمان‌خانه را چند پیرزن اداره می‌کنند که خود را نواده‌های یک دزد دریائی مشهور به "ریش سیاه" می‌دانند. پیرزن‌ها برای بازپرداخت مبلغ رهن مهمان‌خانه مشکل دارند و با کمک معلم کالج، "خانم بیکر" (پله‌شت) مجموعه‌ای از اجناس عتیقه را حراج می‌کنند. "استیو" ظرفی متعلق به همسر دهم "ریش سیاه" را می‌خرد که جادوگر بوده و "ریش سیاه" را نفرین کرده که تا ابد در برزخ سرگردان باشد، مگر این‌که کار نیکی بکند...

خلاصه داستان: "میس بیشاپ" که خود را به عنوان مامور اعدام معرفی کرده وارد شهری می شود تا گروهی راهزن از جمله برادر خود را از چوبه دار نجات دهد.او از برادر خود می خواد تا جرم و جنایت را کنار بگذارد.کلانتر شهر آنها را تا مکزیک تعقیب می کند و...

خلاصه داستان: براساس داستانی واقعی سارقینی حرفه ای که دست به سرقت از بانکها می زدند و رعب و وحشتی که به دل شهرواندان ناپل و میلان انداخته بودند و پلیس هم ناتوان از دستگیری آنها

خلاصه داستان: در طول جنگ جهانی دوم، سرگرد جیمی ویلسون، گروهی از سربازان ویژه را در یک ماموریت انتحاری برای نابودی یک پایگاه دریایی نازی در سواحل فرانسه رهبری می کند.

خلاصه داستان: در سال ۱۸۶۴، کلاید مک کی مزدوررهبری یک تیم از جنایتکاران را در یک ماموریت که دستوران از بالا امده بود برعهده داشت؛این ماموریت نفوذ به قلعه دشمن و سرقت یک میلیون دلار طلا از ارتش اتحادیه بود.

خلاصه داستان: جولیا یک طراح مد مطلقه و آمریکایی،به دلیل ابتلا به یک بیماری لاعلاج در حال مرگ است.او که تنها ده روز وقت دارد وقت خود را صرف زندگی در ویلایی در ایتالیا و تماشای تلویزیون می کند.او مصاحبه ای با یک مهندس ایتالیایی به نام والریو که کیسه های هوا برای خودروها طراحی می کند می بیند.او چهره اش را شناخته و او را به ویلای خود دعوت می کند...