خلاصه داستان: فان ينگ (چنگ پي) توسط همسرش تانگ دا چوآن فريب مي خورد و شمشير اژدهاي سبز را مي دزدد، اما استاد فان پدر فان ينگ آنان را به دام مي اندازد. تانگ دا چوآن فرزند پسرشان را برداشته و مي گريزد. استاد فان هم دخترش را محكوم به 20 سال اقامت در باتلاق اژدها مي كند و فرزند دخترشان نيز نزد استاد فان مي ماند. 20 سال بعد دوباره شمشير از معبد لين شان به سرقت مي رود.
خلاصه داستان: یک روزنامه نگار با یک زن زیبا و جوان در بیاریتز آشنا می شود و آنها عاشق یکدیگر می شوند. هنگامی که آنها به پاریس بازگشتند، زن به طور مرموزی ناپدید می شود...
خلاصه داستان: در اینجا لو لیه (ستاره بین المللی آینده کینگ باکسر) نقش یک پاسبان اختصاصی دهکده تسانگ چو را بازی می کند که عاشق دختر نابینای راهزنی می شود که در حال ویران کردن است.
خلاصه داستان: مجموعهای از حوادث برای مردم و شرکتهایی که مسئول توسعه اولین هواپیمای مافوق صوت هستند , رخ میدهد . یک نماینده انگلیسی به منظور بررسی و با کمک یک مامور دیگر , طرحی را که توسط کارل پترسن طرحریزی شدهاست , افشا میکند که در صورتی که این هواپیما تا تاریخ معینی آماده نباشد , 8 میلیون پوند سود خواهد برد .
خلاصه داستان: داستان یک زندانی به نام چارلی است که به تازگی از زندان بیرون آمده و مغز متفکر گروهی از سارقین است متوجه میشود یکی از دوستانش زیر نظر مافیا کار پر خطری را آغاز کرده است.
خلاصه داستان: در يک شب طوفاني دو سوار زن ، استاد باي چون تونگ را از خانه شمشير زن مي ربايند و به قصر اژدها، مکاني دهشتناک که توسط زنان اداره مي شود مي برند. هفت سال مي گذرد و يو لونگ پسر وي از جانشين استاد باي اجازه مي گيرد که براي يافتن پدرش به نواحي دور سفر کند و ...
خلاصه داستان: یک کاپیتان آلمانی و یک کاپیتان آمریکایی به یکدیگر کمک می کنند تا در طول جنگ جهانی دوم در صحرای شمال آفریقا زنده بمانند. آنها یک سال بعد در جریان عملیات جنگی در فرانسه دوباره همدیگر را ملاقات کردند.
خلاصه داستان: گروهی از دوستان نوجوان و گریت دین آنها (اسکوبی دو) با یک ون سبز روشن سفر می کنند و معماهای عجیب و غریب و خنده دار را حل می کنند، در حالی که از یک مراسم نوجوانی معمولی برمی گردند یا به آنجا می روند.
خلاصه داستان: برای بررسی تهاجم آلمانها , پارتیزان ها تیمی از نخبگان را برای منفجر کردن پل مهم استراتژیکی که به شدت توسط آلمان ها محافظت میشود اعزام میکنند...