خلاصه داستان: یک زن جوان فلج به دست شیطان تبدیل میشود - وقتی یک جلسه هیپنوتیزم - قصد دارد ناتوانی او را درمان کند - به طور تصادفی خاطره زندگی گذشته او را مانند یک جادوگر بیدار میکند .
خلاصه داستان: دخترِ یک خانواده ی بانفود مکزیکی، باردار شده و پدرِ دختر دست به کار می شود تا مردی که دخترش را باردار کرده، بیابد. بنی، نوازنده ی یک بار، که آلفردو گارسیا، یعنی همان مردِ مورد نظر را می شناسد، تصمیم می گیرد تا در ازای پولی هنگفت، آلفردو را برای پدر دختر بیاورد …
خلاصه داستان: "پاول کرسی"، تاجر نیویورکی، ازشنیدن خبر حمله ی سه دزد به همسرش "جوآنا" و دخترش "کارل" در آپارتمان شان بهت زده می شود. در اثر این حمله ی وحشیانه، «جوآنا» می میرد و "کارل" به نوعی بیماری روانی دچار می شود. حالا "پاول کرسی" نیز درصدد انتقام برمی آید.
خلاصه داستان: زنی که پس از مدتی حبس به خاطر دزدی آزاد شده به دیدار شوهرش، در زندان دیگری می رود و به او خبر می دهد که مقامات، پسر کوچک شان را به خانواده ای دیگر سپرده اند و و از او درخواست می کند تا بگریزد و با هم به شوگرلند بروند و بچه را دوباره پس بگیرند...