خلاصه داستان: همسر یک زن جوان بدون هیچگونه هشدار یا دلیلی دست به خوکشی میزند. اکنون زن جوان به تنهایی مسئولیت مراقبت از فرزند نوزادشان را برعهده دارد و...
خلاصه داستان: یک مرد آمریکایی که نامش در طول فیلم گفته نمیشود وارد میخانه ای در مکزیک میشود.او داستانی از یک مرد قد بلند مکزیکی به نام ال ماریاچی که در جعبه گیتارش اسلحه پنهان کرده بود و میخانه ای که در آن بوده تعریف میکند.در داستان او همه افراد در میخانه به جز خود او توسط آن مرد مکزیکی کشته میشوند و …
خلاصه داستان: زئیر، سال 1967. در یک اردوگاه سربازان مزدور، یک بیماری عفونی مرموز توجه مقامات بهداری ارتش امریکا را جلب می کند و دکتر «سام دانیلز» (هافمن) مأمور بررسی می شود...
خلاصه داستان: دو بچه به نام های "جودی" و "پیتر" بازی سحرآمیزی را در خانه ای متروکه پیدا می کنند و مشغول بازی می شوند. ناگهان "آلن" (رابین ویلیامز)؛ مرد بالغی که وقتی دوازده ساله بوده این بای را کرده و از آن موقع تا به حال در آن گیر کرده است، از داخل آن بیرون می آید. تنها امید رهایی ...
خلاصه داستان: یک ژنرال روس که دست در دست مافیای این کشور دارد، سلاحی سری موسوم به «چشم طلایی» را از سیستم ماهواره ی نظامی روسیه می دزدد. ربایندگان «چشم طلایی» با استفاده از توانایی های این ابزار سعی در گرفتن باجی کلان از جهانیان را دارند، تا این که «جیمز باند» (برازنان) به مصاف شان فرستاده می شود...
خلاصه داستان: پس از انفجار یک قایق در لنگرگاه سن پدرو، پلیس 27 جسد و مقداری مواد مخدر به ارزش میلیونها دلار را در کنار این قایق منهدم شده پیدا می کند. تنها نجات یافتگان این حادثه نیز که دچار سوختگی شدید شده اند تعدادی تروریست مجارستانی و مردی به اسم وربرل کینت می باشند. کینت توسط پلیس تحت فشار گذاشته می شود تا آنچه را که در قایق اتفاق افتاده بازگو کند. داستان باورنکردنی او که از شش هفته قبل آغاز می شود درباره خودش و چهار جنایتکار همدستش می باشد که توسط فردی مرموز و خطرناک با هویتی پنهان برای دست زدن به اقدامی خطرناک به شکلی عجیب گرد هم جمع شده اند…
خلاصه داستان: اندی پسربچه ایست که کلی اسباب بازی دارد و درمیان آنها وودی کلانتر را بیشتر دوست دارد و با او بازی میکند. در دنیای اسباب بازیها وودی از همه محبوب تر است. در جشن تولد اندی، او یک آدم فضایی به نام باز لایتیر هدیه میگیرد. حالا اندی باز را بیشتر از همه اسباب بازیها دوست دارد. وودی در جمع اسباب بازیها محبوبیت خود را از دست دادهاست و این امر باعث درگرفتن رقابتی شدید بین باز و وودی شده است.
خلاصه داستان: داستان دربارهی یک پسر بازیگوش به نام مکسی است که در مدرسه اتفاقاتی را تجربه میکند ، طولی نمیکشد که پدرش گوفی تصمیم میگیرد تا مکسی را برای یک سفر تفریحی به مسافرت ببرد ، اما در راه ماجراهایی رخ میدهد و…