خلاصه داستان: چند ساعت بیشتر به تحویل سال نو نمانده و در یکی از محلات حومه دیترویت دو مامور و یک منشی کلانتری ١٣ آماده می شوند تا کشیک خود هم چون شب های دیگر به آرامی سپری کنند. اما بارش برف سبب می شود تا آرامش کلانتری به هم بریزد. همان شب ماریون بیشاپ، رهبر یک گروه تبهکار و قاتل پلیس ها دستگیر شده و باید به زندان منتقل شود. اما اتومبیل حامل زندانی در بوران گیر می کند و مامورین اجباراً به کلانتری پناه می برند. اما گروهی ناشناس به کلانتری حمله می کنند
خلاصه داستان: پس از بهبودی از جراحات دریافتی در یک عملیات نجات ناموفق، نیروی دریایی شین وولف وظیفه جدیدی را به عهده میگیرد: از پنج بچه پلامر در برابر دشمنان پدرشان که اخیراً فوت کردهاند محافظت کند -- یک دانشمند دولتی که ...
خلاصه داستان: در مسابقات آزاد ایالات متحده در سال 1913، فرانسیس اویمت بیست ساله در برابر بت خود، قهرمان سال 1900 ایالات متحده، هری واردون انگلیسی، گلف بازی کرد.
خلاصه داستان: داستانی صمیمی در دهه 1860 می گذرد که در آن یک زن جوان ایرلندی سارا و خانواده اش خود را در دو طرف جنگ های آشفته بین بریتانیا و مائوری در طول استعمار بریتانیا در نیوزیلند می بینند.