خلاصه داستان: نیل والش مرد میانسالی است که دچارتصادف رانندگی شده و گردنش می شکند. او که باید تا مدتها ازانجام کارسنگین خودداری کند، شغلش را ازدست می دهد و قادربه پیدا کردن کاری مطابق با آمادگی بدنیش نمی باشد. پس ازمدتی خانه و زندگی خود را ازدست می دهد و به کیسه خوابهای اطراف شهرمی پیوندد تا اینکه در شرایط بسیار سخت خدا با او سخن می گوید و در حقیقت خدا از درون او به صورت نداهای درونی با او گفتگویی را آغاز می کند و نیل مثل پیامبری آنها را می نویسد و در اختیار مردم قرار می دهد و از محل فروش کتابش به ثروت زیادی دست پیدا می کند و ...
خلاصه داستان: اسکوبی دو و دوستانش برای گذراندن تعطیلات خود به مثلث برمودا سفر می کنند، اما پس از مدتی با گروهی از دزدان دریایی که به دنبال گنج هستند، روبرو می شوند و...
خلاصه داستان: دوستان رینگو موش و اوریول گاو را دنبال کنید تا با هم با عناصر و مخالفان خود مبارزه کنند تا در مسابقه نهایی حیوانات رقابت کنند، جایی که فقط یک نفر می تواند تاج پادشاهی بگیرد.
خلاصه داستان: مجموعههای متحرک استاپ موشن با گروهی از حیوانات، صدای گاز گرفتن در هر قسمت درباره موضوعی خاص، مانند ماجراجوییهای ورزشی موجودات، کریسمس، و بازدید از دامپزشکان...
خلاصه داستان: «ایریس» (کیت وینسلت) عاشق مردی شده که قصد ازدواج با زن دیگری را دارد. در این بین٬ «آماندا» (کامرون دیاز) فهمیده است که مردی که با او زندگی می کند نسبت به او بی تفاوت شده است. این دو زن که تا حالا هیچوقت همدیگر را ندیده بودند و 6 هزار مایل با هم فاصله داشتند٬ همدیگر را پیدا می کنند و ...
خلاصه داستان: کاسپر یک تکلیف جدید دارد: با طرف ترسناک خود تماس بگیرید و شروع به ترساندن "گوشتی ها" کنید یا در غیر این صورت یک چالش به اندازه کافی سخت برای دوستانه ترین روح است. اما زمانی که او برای یادگیری هنر خود به مدرسه ترساندن می رود، نقشه ای توسط آلدر و داش، مدیر مدرسه بی رحمانه، برای تسلط بر جهان را کشف می کند. تنها با خودش و دوستان نامناسبش، Ra، مومیایی با "مشکلات حل شدنی، و مانتا، زامبی که دست و پاهایش را حفظ نمی کند، احتمالات در برابر او وجود دارد. اما چیزی که آلدر و داش متوجه می شوند این است که قدرت دوستی بیشتر است. بیش از هر نقشه شیطانی، و وقتی دوستان با هم کار می کنند هیچ چیز نمی تواند آنها را متوقف کند.
خلاصه داستان: لوته یه توله سگ زبر و زرنگ است که در دهکده کوچکی با خانواده و دوستانش زندگی می کند، در این قسمت از ماجراهای لوته او منتظر اتفاق بزرگی در روستایشان است..