خلاصه داستان: فیلم داستان کارآگاه دایره جنایی "توماس کریون" (مل گیبسون) است، هنگامیکه تنهادخترش را به قتل می رسانند و او در پی یافتن قاتلین دخترش پی به رازهای بسیاری می برد که نه تنها از زندگی پنهان دخترش پرده بر می دارد بلکه از بعضی از قرارهای پنهانی دولتی نیز خبر می دهد، او می فهمد که دخترش بعنوان یک ..
خلاصه داستان: سه دانشجو برای بررسی قتل مرموز خرس ها در نروژ سفری را آغاز می کنند. آنها تصمیم می گیرند با شکارچی مسئول پرونده متحد شوند، اما متوجه می شوند که او یک شکارچی ترول است.
خلاصه داستان: فیلم از ادامه سری قبل یعنی از جایی شروع می شود که «تین» رییس خود را کشت و توسط قبیله دشمن دستگیر شد. حالا او را دست گیر کرده و به مقر فرمانده می برند و در آنجا نیز بعد از شکنجه و مبارزه بسیار سخت او را درحالت مرگ رها می کنند اما با کمک و مداوای دختری قوای خود را بدست آورده و برای انتقام آماده می شود…
خلاصه داستان: یک شاهزاده و شاهزاده خانم فراری جوان باید جلوی شروری را بگیرند که ناخودآگاه تهدید به نابودی جهان با خنجر مخصوصی می کند که شن جادویی داخل آن را قادر می سازد زمان را معکوس کند.
خلاصه داستان: «بکا» و «هاوی» زوج خوشبختی هستند که در کنار پسر کوچکشان دنی زندگی آرامی دارند. اما با مرگ دنی در یک تصادف زندگی آنها زیر و رو میشود. آنها به توصیه اطرافیان به یک سفر جاده ای میروند تا درد مرگ فرزند خود را فراموش کنند…
خلاصه داستان: در یک شب پاییزی سال 2003، یکی از نوابغ کامپیوتر دانشگاه هاروارد بنام مارک زاکربرگ، پشت کامپیوترش می نشیند و شروع می کند به کار کردن روی یک ایدهی جدید. طرحی که از اتاق خوابگاهش آغاز شده، بزودی تبدیل به یک شبکه اجتماعی جهانی، و یک انقلاب در ارتباطات می شود. بعد از گذشت شش سال، مارک زاکربرگ با 500 میلیون دوست، جوانترین میلیاردر جهان است.
خلاصه داستان: جان برنان به همراه همسرش لارا زندگی بسیار خوب و شادی دارند و خانواده ای خوشبخت به نظر می رسند.تا اینکه لارا به جرم انجام قتل دستگیر می شود و در دادگاه به سه سال زندان محکوم می گردد .در حالی که جان و سایر افراد خانواده به این باور هستند که لارا بیگناه است. خانواده ی او تمام تلاش و کوشش خود را می کنند تا به شکلی بیگناهی او را ثابت کنند اما هیچ فایده ای ندارد و لارا به زندان می افتد.اکنون تنها راه برای جان آن است که به هر شکل ممکن همسر خود را از زندان فراری دهد.او نقشه ای استادانه طرح می کند تا راه را برای فرار همسرش باز کند.
خلاصه داستان: چولبال پاندی ( سلمان خان ) یک پلیس وظفه شناس هست که به تازگی به همراه همسرش “راجو پاندی، به شهری جدید در هندوستان ( کانپور ) منتقل می شود و میخواهد در آنهجا زندگی خوبی را آغاز کند اما در این شهر اتفاقات ناگواری مانند قتل ، ادم ربایی ، تجاور و .. اتفاق می افتد . . .